روزنامه جهان صنعت نوشت: باورش سخت است که در همین تهران خودمان، در فاصله دو سر یک خط مترو میتواند دو دنیای متفاوت وجود داشته باشد؛ در یکی از این دو دنیا کودکانی با چهرههای شفاف، سرحال و با قد و وزن مناسب سن شان را میبینیم و این در حالی است که در آن یکی دنیا کودکانی لاغر، خمیده با چهرههایی کمرمق زندگی میکنند. آب که از سر گذشت دیگر مهم نیست 100وجب باشد یا یک وجب؛ جواب هرکدام از این دو باشد یک حقیقت واضح است و آن اینکه فرد زیر آب مرده است. گرانی نیز همین است؛ اندکاندک بالا میرود و از یک جا به بعد میبینیم که از سر گذشته است؛ در چنین شرایطی دیگر مهم نیست علت گرانی احتکار بوده یا خشکسالی؛ تحریم بوده یا کمبود. حتی از یک جا به بعد دیگر زنجیره گسترده مقصران هم بحث اصلی ما نیستند و در چنین شرایطی تنها یک حقیقت میماند و آن اینکه نفس معیشت قطع شده است؛ معیشت مرده است. شاید یک دهه قبل برای خانواده ایرانی که در سراسر جهان به سفرههای رنگارنگ و متنوعشان شناخته میشوند غیرقابل باور بود که اقلام پروتئینی که از قضا بخش اعظمی از رنگ و عطر این سفره را تشکیل میدهند آرامآرام سفرهها را ترک کنند؛ مصرف گوشت از هر روز به چند روز یک بار و از چند روز به هفتگی برسد و این روند ادامهدار نیز باشد.
خشکسالی و تبعات آن
افشین صدردادرس، مدیرعامل اتحادیه مرکزی دام سبک ایران درباره آخرین وضعیت تامین گوشت قرمز کشور به خبرگزاریها گفته بود: اکنون در ابتدای فصل تولید دام سبک قرار داریم، بنابراین مقدار عرضه دام پروار به بازار کم است و تولید جدید هنوز به بازار عرضه نشده است. از اواسط ماه آینده دام سبک تولید جدید به بازار وارد میشود. در نتیجه آنچه در حال حاضر از دام زنده کشتار به بازار وارد میشود تولید سال گذشته است و از همین روی، قیمت کنونی دام زنده سبک اکنون نسبت به دو ماه پیش افزایش پیدا کرده است. اکنون قیمت نقدی هر کیلو دام سبک حدود 280هزار تا 290هزار تومان و در فروش به واسطه چکهای دو ماهه 300هزار تومان تا 310هزار تومان در هر کیلوگرم است. در مورد دام سنگین تولید فصلی نیست و قیمت آن حدود 180هزار تومان در هر کیلوگرم است.
وی در ادامه نسبت به موضوع خشکسالی و عواقب آن برای تولید دام کشور در سال جاری هشدار داد و اظهار کرد: در زمستان گذشته برف کافی در سراسر کشور نبارید در حالی که برفی که در ارتفاعات میبارد خاک را مرطوب و مراتع را در فصلهای گرم سال زنده نگه میدارد. در همین حال دام سبک در نیمهاول سال از مراتع تغذیه میکند و با کمبود بارشها و خشکسالی به یقین پرورش دام دچار آسیب خواهد شد، ضمن اینکه به دلیل کمبود بارشها حتی کشت غلات وضعیت خوبی ندارند.
صدردادرس ادامه داد: براساس دادههای مرکز آمار حدود 46درصد گوشت مصرفی کشور از دامهای سبک تامین میشود، بنابراین دامداران در شرایط خشکسالی چه آنهایی که در قالب عشایر و روستایی فعالیت میکنند و چه آنهایی که در واحدهای صنعتی دام را پرورش میدهند برای تامین خوراک دامشان نیاز به حمایتهای دولتی دارند در غیر این صورت تولید گوشت دچار آسیب خواهد داشت.
وی تصریح کرد: با کمبود خوراک دامداران به کشتار دامهای مولد و فروش آن به قاچاقچیان روی میآورند و این اتفاق به کمبود گوشت در نیمهدوم سال آینده میانجامد در نتیجه به صراحت میتوان گفت که خشکسالی، تامین گوشت کشور را تهدید میکند..
مدیرعامل اتحادیه مرکزی دام سبک کشور از تداوم واردات دام زنده و گوشت قرمز خبر داد و خاطرنشان کرد: گزارشهای مستندی از گمرک کشور وجود دارد که دام زنده از کشور افغانستان به ایران وارد میشود و این در حالی است که این کشور منشا انواع آلودگیهای دامی است. بر همین اساس امیدواریم سازمان دامپزشکی کشور مانع از واردات دام از مبدا افغانستان شود.
دام هست، مشتری نیست
اکنون که اندکی با عمق تهدیدی که امنیت غذایی کشور را تهدید میکند آشنا شدیم بهتر است نگاهی تخصصیتر به ابعاد گوناگون ماجرا داشته باشیم. علیاصغر ملکی به «جهانصنعت» گفت: نمیتوان با توجه به شواهد موجود رکود آیندهای را برای گوشت پیشبینی کرد چرا که در بازار فعلی دام وجود دارد و مشتری نیست اما با نگاهی به آمار میتوان گفت که گوشتها روی دست کشتارگاهها مانده است و مردم به علت شرایط اقتصادی و سقوط قدرت خرید دیگر توانایی خرید گوشت را ندارند و همین امر باعث کاهش اندکی در قیمت گوشت شده است. در چنین شرایطی که مشتری نیست دامداران دلیلی نمیبینند تا دام خود را قربانی کنند؛ بهخصوص در مناطق غربی کشور که در حال حاضر وضعیت خوبی را از لحاظ وجود مراتع و آبوهوا شاهد هستیم و دامدار میتواند بدون هزینه خاصی خوراک دامش را تهیه و از آن نگهداری کند دلیلی ندارد که بخواهند دام را راهی کشتارگاه کنند. البته این موضوع درباره نواحی غربی کشور صدق میکند و در ارتباط با دیگر نواحی مانند جنوب کشور نمیتوان از آن با اطمینان صحبت کرد.
وی ادامه داد: برای افزایش قیمتها نیز نمیتوان به دامداران و واسطههایی که این وسط هستند هم خردهای گرفت؛ متقابلا هزینهها از سمت آنها نیز افزایش چشمگیری یافته است و همین امر که مشتری نیست و دامداران مجبور هستند دام را مدت طولانیتری نگه دارند خود بر هزینهها افزوده است. این هزینهها شامل هزینه حملونقل، نگهداری، خوراک و امثال این موارد است. بحث واردات گوشت برای جلوگیری از کمبود در بازار انجام میشود و هنگامی که تصمیم به واردات گرفته میشود یعنی برای تعادل در بازار به آن نیاز است.
نگاه غلط سیاستگذاران
حسین راغفر، کارشناس اقتصادی و حوزه فقر درباره تبعات وضعیت فعلی و حذف آرامآرام گوشت از سبد غذایی خانوار گفت: هنگام صحبت درباره بحث گوشت باید به چند نکته توجه کنیم؛ مورد اول این است که دامداریها و تولیدکنندگان گوشت درگیر یک مشکل عمده هستند و آن قطعی برق است. نوع نگاه سیاستگذاران این است که تولیدکنندگان اولویت ثانویه هستند و اولویت اول مختص مصرف خانگی است. این در حالی است که در تمام دنیا این وضعیت عکس است چرا که تولیدکنندگان هم اشتغال تولید میکنند و هم نیاز جامعه به کالاهای اساسی را بر طرف میکنند. سرمایهگذاری ناظر صورت گرفته در تولید انرژی امروزه ما را به اینجا رسانده است و با وجود اینکه مساله راهحلهای خود را دارد به نظر نمیرسد مسوولان تلاشی برای حل آن کنند؛ نگاه امروزه در سیاستگذاریهای بخش عمومی برای عملیاتی کردن موضوعات روز ناتوان است.
وی ادامه داد: صرفنظر از کیفیت کالاهای وارداتی از جمله گوشت، توزیع آنهاست که با مشکلات عظیمی روبهرو شده است و این امر تبعات بسیار سنگینی خواهد داشت. در چند وقت گذشته اگر به فروشگاههای بزرگی که به طور عمده گوشت داشتند مراجعه میکردید میدیدید که قفسههایشان خالی است. مسوول این سیاست را میتوان سیاست برخی از وزارتخانهها و دستگاههای مربوطه دانست که به قصد افزایش قیمت کالا آن را مسکوت باقی میگذارند و در زمان گرانی عرضه میکنند.
اقشار کمدرآمد، قربانیان اصلی
راغفر در ادامه افزود: پیامدهای عدم دسترسی جامعه به کالاهای اساسی خود بسیار سنگین خواهد بود؛ سالهای سال است که سیاستهای آزادسازی اقتصادی، سفره مردم را کوچک و کوچکتر ساختند و طبیعتا طبقات پایین جامعه از این امر آسیب فراوانی دیدهاند.
در بسیاری مناطق محروم کشور ما با پدیدههایی ماند عدم رشد کودکان روبهرو هستیم که با کوتاهی قد و خمیدگی استخوان همراه است. این موارد در بلندمدت برای گروههای کمدرآمد جامعه یک فاجعه محسوب خواهد شد. همچنین برای کل جامعه و شاخصهای حساسی مانند امید به زندگی آثار منفی فراوانی خواهد گذاشت. اقدامات صورت گرفته از زمان جنگ به بعد بافت جامعه را گسیخته است و ما در حال حاضر شاهد یک جامعه چندطبقهای هستیم و برخی طبقات به طور کلی فرصت اشتغال را از دست دادهاند و دیگر امیدی برای بهبود اوضاع ندارند.
وی در خاتمه سخنانش گفت: افزایش قیمت تنها یکی از اثرات سود جریان پر قدرت کشور است و شک نکنید که عدهای قلیل برنده این جریان هستند. از دولت توقع میرود که در شرایط کنونی سیاستهای سهمیهبندی را اجرا کند و نیازهای اساسی مردم را به شکل کالابرگ برطرف کند چرا که دیگر راهحلی پیش روی ما نیست و باید منتظر تبعات سهمگین وضعیت فعلی باشیم.