روزنامه جهان صنعت نوشت: تعطیل کردن کشور، یک فرار ناموفق و مسکنی است با عوارض جانبی بسیار. بهراستی چه باید کرد؟ آیا گشودن این گره کور، فقط در حیطه توان و اختیارات دولت پزشکیان است یا کلی حاکمیت و جامعه نیز باید به کمک بیایند؟ در کشوری که دستکم 85درصد از منابع آبی، در دو بخش کشاورزی و صنایع مصرف میشود و هر دو بخش هم راندمان پایینی دارند، کاهش مصرف در بخش مسکونی تا چه اندازه میتواند جبرانکننده باشد؟ متاسفانه آب در نظام کشور ایران، ارزش و قیمتگذاری ندارد. خارج از کشاورزی دیم که حساب و کتاب خاصی ندارد و بیشتر شبیه نوعی لاتاری و قرعهکشی است. در کشت آبی، کافی است کشاورز به شیوه قانونی یا غیرقانونی، به آب دسترسی پیدا کند. بعد از دسترسی، فقط خود اوست که در مورد الگوی کشت، میزان مصرف آب و میزان مصرف کود و سم تصمیم میگیرد. مدیریت نادرست آب پیامدهای گستردهای داشته است. از نظر محیطزیست، فرونشست زمین، خشکشدن تالابها و کاهش کیفیت آبهای زیرزمینی، اکوسیستمهای شکننده ایران را تهدید میکند. از نظر اجتماعی، اعتراضات در استانهایی مانند خوزستان، اصفهان و سیستانوبلوچستان نشاندهنده خشم عمومی از بیعدالتی در تخصیص آب است.
برای مقابله با بحران بیآبی و خشکسالی، اکنون زمان بسیاری را از دست دادهایم و برنامه جدیدی که بخواهد تغییر رویکرد در حکمرانی آب را رقم بزند بسیار زمانبر و هزینهبر خواهد بود. استفاده از فناوریهای آبیاری کارآمد مانند آبیاری قطرهای که در حال حاضر تنها در 10درصد مزارع ایران استفاده میشود، بهصرفه است. همچنین ارزیابی دقیق زیستمحیطی پیش از توسعه صنایع آببر همچون فولاد و کاشیسازی و انتقال این صنایع به مناطق ساحلی، میتواند فشار بر منابع داخلی را کاهش دهد. ایران نسبتبه بسیاری از کشورهای دنیا بهخصوص منطقه خاورمیانه بهرهبرداری پایینتری در استفاده از آب در همه زمینهها خصوصا بخش کشاورزی داشته و دارد. کشورهای زیادی با ایجاد بازار آب و بهکارگیری فناوریهای نوین و سیاستهای منسجم توانستهاند بهرهوری آب را تا بیش از چند برابر ایران افزایش دهند.