به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از سال 1399 و با طرح شکایتهای مشابه از مردی قدکوتاه آغاز شد که با شگردی مشابه به زنان و دختران در پارکی در شرق تهران حمله میکرد و آزارشان میداد.
درحالیکه مأموران در محله لویزان به دنبال ردی از او بودند، اینبار شکایتهای مشابهی در محدوده یوسفآباد و حاشیه بزرگراه حکیم و بزرگراه امامعلی(ع) ثبت شد و در نهایت مردی افغانستانی شناسایی و دستگیر شد. اما در بررسیها مشخص شد او نقشی در ماجرا نداشته و با دستور قضایی آزاد شد.
سرانجام اواسط آبان سال 1403 با بررسی دوربینهای مداربسته، بهدست آوردن پلاک موتورسیکلت متهم و ردیابی خط تلفنهمراهش، مأموران توانستند متهم اصلی را دستگیر کنند، اما وی منکر اتهاماتش شد.
با تکمیل تحقیقات و شکایت 9 زن، پرونده برای محاکمه به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و در جریان دو جلسه رسیدگی، قضات او را به اتهام تجاوز به اعدام محکوم کردند.
اما این حکم در دیوان عالی کشور نقض شد تا تحقیقات بیشتری درباره مستندات آزار زنان از سوی این مرد صورت گیرد. متهم بعد از تحقیقات تکمیلی بار دیگر محاکمه شد. قضات دادگاه پس از محاکمه، متهم را به اتهام تجاوز به عنف به اعدام و به دلیل ارتباط نامشروع به شلاق محکوم کردند.
متهم اینبار هم به حکم اعتراض کرد که قضات دیوان عالی کشور اینبار مجازات شلاق او را تأیید اما حکم اعدام را نقض و اظهار کردند، شاکیها ابتدا یک متهم دیگر را که قبلاً دستگیر شده بود به عنوان متهم اصلی شناسایی کرده بودند و وقتی این متهم دستگیر شد او را به عنوان متجاوز معرفی کردند بنابراین به خاطر «تشکیک» (وجود شک) نمیتوان با قاطعیت حکم اعدام صادر کرد و پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه 7 همعرض فرستاده شد.
در این جلسه فقط یکی از شاکیها حضور داشت که خواستار اشد مجازات شد و متهم نیز بار دیگر اتهام منتسب را رد کرد و در پایان قضات متهم را به خاطر آزار شاکی به 100 ضربه شلاق حدی محکوم کردند.