محمدمهاجری و فیاض زاهد در روزنامه اعتماد نوشتند: از مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام تصمیمگیرنده نظام تا رییسجمهور و دولت، نهادهای مدنی و سیاسی، چهرههای پرنفوذ، فرماندهان ارشد نظامی و… پشتیبان تیم مذاکرهاند. با این همه جماعتی «بازی بههمزن» در جبهه خودی هستند که اگرچه به لحاظ تعداد ناچیزند اما به دلیل اتصال به برخی نهادهای قدرت، توان تضعیف روحیه و مضمحل کردن توان دیپلماسی کشور را دارند.
متاسفانه پارهای از این افراد در مجلس حضور دارند. درست است که میزان رای ناچیزشان، آنها را افراد غیرمهمی معرفی میکند اما مگر در ستون پنجم، اصولا به آدم مهم نیاز هست؟ همین اندازه که چندتا فشنگ به سمت خودیها شلیک کند، ماموریتش با موفقیت به پایان رسیده است.
مردم به عنوان حامیان دیپلماسی مذاکره، سرمایه اجتماعی اصلیاند. آنها در صورتی میتوانند به تیم مذاکره روحیه بدهند که خودشان از چنین ویژگیای برخوردار باشند. به بیان دیگر این سرمایه اجتماعی پای کار باشد.
در شرایط اقتصادی کنونی و نارضایتی نسبی، این سرمایه اجتماعی را نمیتوان پای کار آورد اما دولت میتواند از اقتدار خود در این زمینه بهره بگیرد.
از ابتدای روی کار آمدن دکتر پزشکیان او در تلاش است به یکی از وعدههای خود (رفع فیلترینگ) جامه عمل بپوشاند اما غیر از واتسآپ و یک اپلیکیشن کماهمیت، کاری از پیش نبرده است. سرمایه اجتماعی دولت به این نتیجه رسیده که یک تشکیلات کوچک به نام شورای عالی فضای مجازی به راحتی میتواند دولت و شخص رییسجمهور را زمینگیر کند. برخورد قاطع رییسجمهور با مساله فیلترینگ و به منصه ظهور رساندن شعار تبلیغاتی خود، اصلا نیازی به جلسه با این شورا و باج دادن به آن و تعارف تکه پاره کردن ندارد. کشور در شرایطی است که سرمایه اجتماعیاش باید پای دولت و نظام باشد و برای دستیابی به این مهم، خواسته میلیونها ایرانی مقدم بر اراده یک جمع کوچک به نام شورای فضای مجازی است. حتی اگر قرار است وفاق هم در کار باشد باید با مردم وفاق کرد، نه با این شورا.
بهعلاوه موضوع FATF به قدری در روان شدن اقتصاد کشور اهمیت دارد که هیچ فرد آشنا با تجارت و امور بانکی در نیاز به تصویب آن تردید ندارد. اخیرا جناب آلاسحاق، رییس اتاق بازرگانی ایران و عراق که تاکنون FATF را مهم نمیدانست صراحتا از لزوم تصویب آن سخن گفته است.
متاسفانه مجمع تشخیص مصلحت چندین سال است که وقتکشی میکند و وزنهای سنگین به پای تجارت کشور آویخته و توان حرکت را از آن ستانده است. پس از سالها تازه قرار است پالرمو و CFT را به بحث بگذارد و آنچه پیداست برخاستن دود سفید از مجمع، قابل انتظار نیست.
اگر رییسجمهور که خودش انگیزه بسامان کردن مملکت را دارد، به دنبال حل مساله و حفظ سرمایه اجتماعی کشور است به منظور حمایت از تیم دیپلماسی چارهای ندارد جز آنکه این موضوعات را چاره کند.
در دوران رقابتهای انتخاباتی بارها به رییسجمهور گفته شد که او اگر واجد امتیازات و روحیاتی که ممیز وی در این دوره بود نبود، شاید صحنه در این انتخابات به گونه دیگری رقم میخورد. پزشکیان برای بسیاری نقطه تعادل قدرت بود. از یکسو بخشهایی از جامعه را که با صندوق رای قهر کرده بودند میتوانست پای صندوقهای رای آورد. از سوی دیگر میتوانست بخشهای ناراضی را با حاکمیت آشتی بدهد. او چیزی داشت که دیگران نداشتند و از برخی خاطرهها در اذهان جامعه بری بود. لذا مفهوم صداقت و راستگویی به کلیدیترین کلیدواژه قدرت پزشکیان بدل شد. حال تصور کنید پزشکیان بخواهد چیزی شبیه آن پنج کاندیدا شود؛ دیگر نه برای حامیانش ارزشآفرین و نه برای مخالفانش به تهدیدی شبیه میماند!
مفهوم « وفاق» در دولت پزشکیان اگر به این معنا باشد که متولیان وضعیت امروز، همه کسانی که کشور را اینگونه به پزشکیان تحویل دادهاند همچنان بر سر مسوولیتها و پستهای کلیدی باشند و موافقان وی به دلیل برچسبها، مکانیزم تایید صلاحیتها نتوانند شناسنامه و ایده دولت وفاق را به پیش ببرند، آب در هاون کوفتن است. وفاق یعنی رییسجمهور با بالاترین رکن حکمرانی درباره تحقق ایدههایش به جمعبندی مشترک برسد.