روزنامه نسل فردا نوشت: چشمانت را ببند و تصور کن، سکوت مطلق، ترکهای عمیق بر چهره زمین و ناگهان، صدای زمزمهی آب. زایندهرود، آن رویای فراموششده، با جریانی از امید، دوباره متولد میشود؛ داستانی از عشق و حیات، در قلب نصف جهان.
بستر خشک زایندهرود، در دل نصف جهان، داستانی از درد و رنجی است که بر دوش زمین و زمان سنگینی میکند. سالهاست که این رود، که روزگاری به عنوان رگ حیات در قلب ایران شناخته میشد، به دست خشکسالی و بیمهری زمانه، به سایهای از گذشتههای طلاییاش تبدیل شده اما داستان جاری شدن دوباره آب در این بستر خشک، قصهای است پر از امید و زندگی و داستانی است که نشان دهنده اراده طبیعی و تاریخ در برابر چالشهاست.همه اصفهانی ها هنگامی که به زایندهرود بی آب را نگاه میکردند، بیاختیار یاد روزهای گذشته میافتادند، روزهایی که آب زایندهرود به مانند نغمهای شیرین، درختان اطراف خود را به رقص درمیآورد و زمین را لبریز از زندگی میکرد. اما مدتها بود که با نگاه به این بستر خشک تنها میتواستند سکوت سنگین و زجرآور خشکی را احساس کنند. آری، بستر خشک، یادآور صدها داستان از عشق و زندگی است که زمانی در کنارههای این رود جاری بودند.
اما بار دیگر آب در بستر رودخانه خشکیده شهرما جاری شد، زندگی هم در زنده رود جوانه زد، قطرات آب که از بالادست پایین میآیند، همچون نوازشهایی ملایم بر چهره زمین میخورند و این زمین تشنه را از خواب خشک و بیحالی بیدار میکنند. به ناگاه، زایندهرود با چشمان وحشیاش، احساساتش را به ما نشان میدهد. آب دوباره بستر خود را پر میکند و آواز خوش حیات را سر میدهد. برکت خداوند به زمین برمیگردد و زایندهرود بار دیگر زنده میشود.
این لحظه، همچون وقوع یک معجزه است. از دل سنگهای خشک، جویهای نازکی که ماه ها در انتظار آب بودند، سر برمیآورند. آب به آرامی و رنگین، بر بستر زایندهرود میخزد و مانند یک بستر خوابآلود، به تدریج از خواب برمیخیزد. نور خورشید بر روی سطح آب میرقصد و زیباییای خاص به چشمهای بینندگان میبخشد. بچهها با شادی و هیجان به سمت آب میدوند، و زنان و مردان با شوق و ذوق، دوباره خاطرات قدیمی را زنده میکنند.
عطری شگفتانگیز از خاک خیس و گیاهان جوانهزده در هوا پراکنده میشود. زایندهرود نامی آشنا و آغوشی از عشق و دوستی را در دل خود نهفته دارد. با جاری شدن آب، زمین جان میگیرد و صدای پرندگان در دل این طبیعت بار دیگر طنینانداز میشود. زایندهرود که به خواب رفته بود، دوباره در دل خود زندگی را میبیند و به یاد میآورد که چگونه میتواند وجود خود را به یاد بیاورد.این آب که بار دیگر به زایندهرود جان میبخشد، یادآور این است که زندگی هرگز به پایان نمیرسد؛ حتی در دل تاریکیها. این سیلاب امید، در کتاب طبیعت برگ جدیدی میگشاید و قصه عشق و زندگی را از نو مینگارد. زایندهرود، به عنوان نماد حیات، به ما یادآوری میکند که در هر شرایطی، همیشه راهی برای بقای عشق و همبستگی وجود دارد.در اینجا، در کنار زایندهرود، یاد میگیریم که زندگی و عشق مانند آب هستند؛ ممکن است خشک شوند، اما هرگز از بین نخواهند رفت. با اندکی بارش، با اندکی امید، بار دیگر زایندهرود، جاری میشود و ما را به عشق و مهربانی فرا میخواند. این آب، نه تنها بستر زایندهرود، بلکه روح ما را نیز زنده میکند و یادآوری میکند که هر روز، یک روز جدید است. روزی برای جشن زندگی، روزی برای عشق و دوستی.حال، به زایندهرود نگاه میکنم و میدانم که این جریان آب، تنها یک سیلاب نیست؛ بلکه نمایشی از قدرت طبیعت و اراده انسانها برای بازگرداندن زندگی به زمینهاست. پس بیایید در کنار آب زایندهرود، به زندگی، به عشق و به دوستی فکر کنیم و این پیغام را با خود به همراه داشته باشیم: هیچ گاه امید را گم نکنید، زیرا زندگی همواره جریانی تازه به خود میگیرد و به ما آموخته است که عشق و حیات هیچگاه به پایان نمیرسد.به گزارش ایرنا، پس از روزها انتظار بار دیگر جریان آب زاینده رود در قلب شهر اصفهان و زیر پلهای تاریخی جاری شد. این بازگشایی چهارمین نوبت توزیع آب در فصل زراعی جاری است و پیش از این نیز در سه نوبت آب رهاسازی شده بود.