هر چند که انسانها در طول تاریخ اشتباهات کوچک و بزرگ زیادی را در راه رسیدن به موفقیت مرتکب شده اند، اما چیزی که مایه تعجب و شگفتی است این است که این اشتباهات به کرّات در حال تکرار بوده، هستند و شاید در آیندهای نه چندان دور دوباره توسط نسل بعدی انسانها تکرار شوند!
هر چند که انسانها در طول تاریخ اشتباهات کوچک و بزرگ زیادی را در راه رسیدن به موفقیت مرتکب شدهاند، اما چیزی که مایه تعجب و شگفتی است این است که این اشتباهات به کرّات در حال تکرار بوده، هستند و شاید در آیندهای نه چندان دور دوباره توسط نسل بعدی انسانها تکرار شوند!
با کمی مطالعه و تحقیق در مورد این اشتباهات به این نتیجه میرسیم که متأسفانه به جای اینکه میزان اشتباهات با افزایش درک و آگاهی انسانها کاهش پیدا کند روز به روز در حال افزایش است. هر چند که انسان در حال حاضر در حال گذران عمر خود در عصری است که به نام «عصر فضا» نام گرفته است؛ ولی دقیقاً مرتکب همان اشتباهات اخلاقی در راه رسیدن به موفقیت می شود که انسانها در 2000 سال یا حتی قبل از آن مرتکب میشدند.
امروزه خردمندان جوامع به این باور رسیدهاند که تأمین سعادت و خوشبختی انسان تنها با کمک پیشرفتهای علمی میسر نبوده و تحقق کامل این هدف تنها به افزایش معنویات در زندگی بستگی دارد
تاریخ نشان داده است که هر چند انسانها در اعصار گذشته دانش و تخصص علمی کمتری داشتهاند ولی در عوض از کیفیت روابط اجتماعی بسیار خوبی برخوردار بودهاند. در گذشته انسانها برای برقراری ارتباط با یکدیگر نیاز به گذران دورههای آموزشی نداشتهاند؛ ولی در عصر حاضر یکی ازبزرگترین مشکلات انسانها این است که چگونه خود و احساسات انسانی خود را نسبت به همسر، فرزندان، دوستان و سایرین بیان کرده و به راحتی بتوانند در محیط خانواده یا اجتماع با آنها ارتباط برقرار کنند.
این موضوع از آنجایی حائز اهمیت است که عدم توجه به این بحران! و صرف زمان برای مطالعه اشتباهاتی که انسانها برای رسیدن به موفقیت مرتکب شدهاند، باعث کاهش کیفیت روابط فردی و اجتماعی انسانها در آینده خواهد شد و زندگی معنوی و اجتماعی او را با خطرات جدی روبهرو مینماید.
متأسفانه شاهد این موضوع هستیم که فساد اخلاقی (از هر نوع) ناشی از استعمال روشهای غلط برای رسیدن به موفقیت یا قدرت در جوامع انسانی روز به روز در حال گسترش بوده و عدم تصمیمگیری سریع و به موقع در مورد آن، اثرات سوء غیرقابل جبرانی در تاریخ بشر بر جای خواهد گذاشت.
امروزه خردمندان جوامع به این باور رسیدهاند که تأمین سعادت و خوشبختی انسان تنها با کمک پیشرفتهای علمی میسر نبوده و تحقق کامل این هدف تنها به افزایش معنویات در زندگی بستگی دارد. هر چند که خداوند متعال هیچ وقت انسان را در پیمودن راه زندگی در این دنیا تنها نگذاشته و جوامع انسانی را با فرستادن پیامبران و امامان مورد رحمت و هدایت خود قرار داده است، اما متأسفانه تعدادی از انسانها با گمراه کردن دیگران هیچ وقت اجازه ندادند که عظمت (الهی)، هدایتگر زندگی انسانهایی باشد که در تلاش برای رسیدن به موفقیت بوده یا هستند و در این بین تنها انسانهای معدودی توانستهاند به نسبت استعداد و دریافت خود به درجهای از کمال برسند.
به نظر میرسد که قرن بیستویکم، قرنی باشد که انسانها در آن گرایش بیشتری در مسیر معنویات و اخلاقیات از خود نشان داده و از معنویت به عنوان آخرین سلاح بشریت برای بازگرداندن انسان به مدار اصلی انسانیت خویش استفاده نمایند.
چیزی که مایه تعجب و شگفتی است این است که این اشتباهات به کرّات در حال تکرار بوده، هستند و شاید در آیندهای نه چندان دور دوباره توسط نسل بعدی انسانها تکرار شوند!
برای روشنتر شدن موضوع، بیایید نگاهی به تعدادی از اشتباهاتی که انسانها در طول تاریخ برای رسیدن به موفقیت مرتکب شده و میشوند، داشته باشیم و اینگونه تصمیم بگیریم که نه تنها آنها را تکرار نکرده، بلکه قسم یاد کنیم که آنها را یک به یک از زندگیمان حذف کنیم.
خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران
قرنهاست که بشر دچار توهم حزنآور و غمانگیزی در زمینه رسیدن به قدرت شده و همین توهم باعث بروز نبردهای خونین و بیعدالتیهای فراوانی در سراسر جهان شده است. توهم این است که تعدادی از انسانها فکر کرده و میکنند که میتوانند از ضرر و بدبختی دیگران به خوشبختی برسند؛ به همین دلیل در جستوجوی راههایی برای سوءاستفاده و اغوای دیگران بودهاند. متأسفانه این مشکلی است که هنوز دست از گریبان تعدادی از انسانهای تشنه قدرت و موفقیت برنداشته است. بسیاری از مردم احساس میکنند که میتوانند با خراب کردن دیگران یا خردهگیری از آنها به موفقیت برسند. یک ضربالمثل قدیمی میگوید «دو راه برای داشتن بلندترین ساختمان در شهر وجود دارد. یکی این است که تمام ساختمانهای بلند شهر را خراب کنی و دوم این است که روی ساختمان خودت کار کنی و آن را بلندتر کنید»! این مطلب دقیقاً در مورد مسائل سیاسی، اقتصادی و زندگی شخصی تکتک انسانها نیز صادق است.
نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست
نگرانی ازمسائل خاصی که با گذر زمان حل میشود فقط نیروی انسان را هدر میدهد. خداوند گاه معجزات خود را در مکانهای باور نکردنی و به دست افرادی دور از انتظار و در زمانهایی غیرقابل تصور به انجام میرساند. زندگی نیز ما را دقیقاً به آن طرف راهنمایی میکند، اما از راههایی که انتظارش را نداریم. گاهی اوقات این امر سبب گیج شدن ما میشود و ما را به اشتباه دچار این تردید میکند که در مسیر اشتباهی قرار گرفتهایم. ظاهراً مردم در دنیای قدیم نیز انرژی فراوانی را صرف نگرانی در مورد اموری میکردند که خارج از کنترل آنها بوده است. از آن زمان تاکنون نیز تغییر کمی در این جهت ایجاد شده است. معلمی در این خصوص گفته است: اول اینکه بیمعنی است در مورد چیزی نگران باشی که کنترلی بر آن نداری؛ زیرا اگر تو بر آن کنترلی نداری، معنی ندارد که در مورد آن نگران باشی. دوم اینکه این هم بیمعنی است که در مورد چیزهایی که بر آن کنترل داری نگران باشی؛ زیرا اگر واقعاً کنترل داری، نگرانی معنا ندارد.
عدم حذف غیرممکن در زندگی
روزی سرخپوستی تنها در جنگل گردش میکرد. او یک تخم عقاب را روی زمین دید و به خیال اینکه یک تخممرغ معمولی است آن را در لانه یک مرغ گذاشت. جوجه عقاب نیز همانند دیگر جوجههای مرغ از تخم بیرون آمد و مانند آنها شروع به راه رفتن و دانه خوردن کرد. یک روز زیبای بهاری، عقاب کوچک که اندکی بزرگتر شده بود، متوجه پرواز پرنده زیبا و باشکوهی در آسمان شد. پرسید این چه پرندهای است؟ مرغ با مهربانی پاسخ داد. این یک عقاب است. زیباترین و قدرتمندترین پرنده دنیا! عقاب کوچک با خود اندیشید که چهقدر خوب بود اگر او هم عقاب بود و میتوانست مثل عقاب پرواز کند. اما چون باور داشت که یک جوجه مرغ معمولی است، خیلی زود همه چیز را فراموش کرد و تمام عمرش را مثل یک مرغ خانگی زندگی کرد!
جایی در مغز شما قرار دارد که سالهاست در آن بذرهای موفقیت خفتهاند و حال آنکه اگر این بذرها را در مغز خود فعال کنید، با قدرت رشد خود میتوانند شما را به اوج برسانند؛ جایی که کمتر کسی میتواند تصور رسیدن به آن را حتی در خیال خود ببیند. اگر شما طالب پیروزی هستید اما فکر میکنید توانایی آن را ندارید، موفق نمیشوید. فراموش نکنید که ذهن نیمههوشیار نمیتواند فرق بین افکار مثبت و منفی را تشخیص دهد. تنها معیار ذهن نیمههوشیار افکاری است که شما بیشتر در مورد آنها فکر میکنید. اگر بیشتر به موفقیت فکر میکنید، ضمیر ناخودآگاه شرایط درونی و بیرونی را طوری تغییر میدهد که به خواسته خود برسید. اما اگر دائماً به مسائل منفی و ترس از شکست فکر میکنید، حتی اگر از بهترین امکانات هم برخوردار باشید به علت تفکر منفی، خود شما خودتان را از درون شکست دادهاید. بهتر است فراموش نکنید که ضمیر ناخودآگاه کور است و نمیتواند میزان دارایی یا کمبودهای مادی شما را ببیند. او فقط احساس میکند. به هر موضوعی بیشتر فکر کنید آن را در درون شما به صورت یک قانون درمیآورد.
برای رسیدن به موفقیت، تنها کلمه غیرممکن را از فرهنگ لغات زندگیتان حذف کنید و دیگر و تحت هیچ شرایطی به او اجازه بازگشت ندهید. چون نمیتوانید کاری را انجام دهید، فوراً برچسب غیرممکن بر آن نزنید. زمانی که برادران رایت میخواستند ماشینی بسازند که در هوا پرواز کند، همعصران او همه با هم یکصدا گفتند که این کار غیرممکن است. ولی حالا هر کسی در هر جای دنیا میداند که آنها توانستند با کمک یکدیگر با تمام افکار عصر خود بجنگند و رؤیایشان که فتح آسمان بود را به حقیقت تبدیل کنند.
ترس از ریسک کردن برای پیروزی
آنهایی که واقعاً قدر چیزهای باارزش را میدانند، حاضرند بهای آن را نیز با جان و دل بپردازند. کسی که آرزویی در سر دارد ولی حاضر نیست که بهای آن را بپردازد، فقط افسوس آن رؤیا را نصیب خود کرده است. هر چیز باارزشی قیمتی دارد. اگر شیئی، مقام یا موفقیتی نظر انسان را جلب میکند، باید بهای آن را بپردازد. ترس از شکست چیزی است که انسانهای بیشماری را از انجام کارهایی که به آن علاقه دارند، دور نگه میدارد. ترس از شکست مخصوص انسانهای سادهاندیشی است که فکر میکنند بدون از دست دادن چیزی میتوانند چیزی را به دست آورند. فراموش نکنید که برای به دست آوردن چیزی حتماً و حتماً چیزهایی را از دست میدهید. این بسته به ارزش چیزی دارد که مایلید آن را به دست آورید. گاهی اوقات ارزش چیزهایی که به دست آوردهاید، بسیار بیشتر از چیزهایی است که به منظور کسب موفقیت از دست دادهاید. اما گاهی اوقات هم ارزش چیزی که به دست آوردهاید، بسیار کمتر از آنی است که شما بابت آن بهای سنگینی را پرداخت کردهاید. فکر نکنید که انسانهای گذشته تمام سکوهای موفقیت را از آن خود کرده و دیگر چیزی برای شما باقی نمانده است که بخواهید برای رسیدن به آن تلاش کنید. دنیا پر از فرصتهای مناسبی است که هنوز کسی در مورد آنها کاری انجام نداده است. شعار خواستن، توانستن را هرگز از یاد نبرید.
محدود دیدن
هیچ وقت فکر نکنید که به انتهای خط رسیدهاید و دیگر کاری نمانده که شما انجام ندادهاید. تا انسان، انسان است و دنیا، دنیاست، همیشه فرصت برای انجام کارهای خاص وجود دارد. هیچ مرزی و هیچ مانعی برای انسانهای بااراده وجود ندارد. انسانهای بااراده هیچوقت خود را محدود مرزهای تعیین شده نمیکنند و با تمام کردن تحصیلات آکادمیک، دست از تحصیل و پرورش ذهن خود برنمیدارند. متأسفانه چنین قبول کردهایم که خواندن و مطالعه کردن فقط به منظور قبولی در امتحان و کسب مدرک بالاتر است و هنگامی که مدرک میگیریم، نیاز به مطالعه تمام میشود!! چنین تفکری نشانه سقوط شما در آیندهای نه چندان دور است.
اهداف شما قربانی افکار دیگران
تاریخ نشان داده است که انسانهای موفق کسانی بودهاند که حاضر نشدهاند افکار خود را به هیچ قیمتی به دیگران بفروشند. افراد موفق تاریخ همواره از میان انسانهایی برخاستهاند که افکار متفاوت و درستی را برای خود برگزیدهاند و برای اثبات صحت و درستی آنها واقعاً تلاش کردهاند. انسانها اکثراً خود را قربانی افکار منفی دیگران میکنند. نتیجه چنین اقدامی این است که دیگران به راحتی میتوانند افکار خود را به شما تحمیل کنند. هیچ کس مایل نیست که به او امر و نهی کنند و به او بگویند که باید چگونه زندگی کند. یکی از علائم اختصاصی افراد اهل عمل این است که آنها هیچ علاقهای به کنترل دیگران ندارند. شما باید این حقیقت را همواره به خاطر داشته باشید که خودتان باید باغبان زندگیتان باشید. هرگز سعی نکنید که سبک زندگی خود را به دیگران تحمیل کنید؛ حتی اگر شما خوشبختترین انسان روی زمین هستید، هیچوقت آنها را وادار نکنید که مانند شما زندگی کنند. خودتان را از این افکار زائد که دیگران چه باید بکنند یا نکنند، خلاص کنید. زمانتان را صرف اجرای طرحهای زندگی خودتان کنید و کمتر دیگران را به پیروی از نحوه زندگی خود مجبور کنید.
فکر کردن به محدودیتها قبل از اقدام به عمل
یکی از نوابغ تاریخ با عمل خود این تفکر زائد را بیاعتبار کرد که برای رسیدن به موفقیت باید از امکانات برخوردار بود. گاندی با ایمانی که به موفقیت داشت توانست کاری انجام دهد که برای همیشه نام او را در تاریخ بشر زنده نگاه خواهد داشت. او در مقایسه با همه همعصران خود از قدرت بالقوه بیشتری برخوردار بود و این در حالی بود که او از مبانی ظاهری قدرت مانند پول، ابزار جنگی، سرباز و… هیچ بهرهای نداشت. او توانست بذر ایمان را در ذهن 200میلیون انسان بکارد و آنها را علیه دشمن بسیج کند و باعث استقلال کشورش گردد. او فراموش نکرده بود که لزوماً همیشه قویترینها یا ثروتمندترینها پیروز نمیشوند. پیروز کسی است که فکر میکند می تواند پیروز شود. در عصری که او زندگی میکرد، ثروتمندان زیادی زندگی میکردند؛ ولی کدام یک از آنها در تاریخ این کشور، صاحب نام و اعتباری برای خود شدهاند؟! او میدانست که ایمان تنها عاملی است که به کمک آن میتواند نیروی فراست الهی را در خدمت خود بگیرد. او چگونه به این قدرت رسید؟
باز کردن ذهن به روی هر نوع فکر
ذهن انسان مانند کندوی زنبور است. هیچ زنبور آلودهای حق ورود به کندو را ندارد و هنگام ورود توسط نگهبانان کندو کشته میشود. اگر شما هم میخواهید طعم ثروت و موفقیت را بچشید، باید کندوی مغز خود را با افکار شاد و سالم پر کنید تا بتوانید احساس نشاط و شادابی را از آن به درون زندگیتان منتقل کنید. متأسفانه کندوی مغز انسان هیچ نگهبانی ندارد که مانع از ورود افکار آلوده به ذهن شوند. شما برای انتخاب افکارتان حق انتخاب دارید؛ ولی فراموش نکنید که ضمیر ناخودآگاه انسان تفاوتی میان اندیشههای مخرب و سازنده قائل نیست. هرچه به او بدهید، با آن تغذیه میشود. همه چیز به این بستگی دارد که به چه افکاری اجازه ورود به ذهن میدهید. زمان آن رسیده است که ویزای اقامت افکار منفی را در ذهنتان باطل کنید و آنها را از ذهن خود خارج کنید. به یاد داشته باشید که افکار انسان قدرتی معادل نیروی برق دارند. اگر از نیروی برق درست استفاده کنید، میتواند باعث پیشرفت صنعت گردد؛ در حالی که در صورت کاربرد غلط، میتواند جانتان را از شما بگیرد. افکار انسان نیز دقیقاً چنین قدرتی دارند. اگر از افکار مثبت استفاده کنید، میتوانید به اوج برسید؛ در غیر این صورت همیشه در قعر باقی خواهید ماند.
باور به شانس بد
ذهن نیمههوشیار اندیشههای منفی یا مخرب را درست به همان شکل اندیشههای سازنده به عمل تبدیل میکند. این همان پدیده غریبی است که میلیونها نفر آن را تجربه کردهاند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی میدانند. این در حالی است که کسی بدشانس آفریده نمیشود. میلیونها نفر از مردم کره زمین گمان میکنند محکوم به فقر و شکست و ناکامی هستند. احساس میکنند نیرویی بر آنها حاکم است که مانع از ابتکار عمل آنها میشود. این در حالی است که خود این اشخاص باعث بدبیاری خود هستند، زیرا ذهن خود را تحت تأثیر باورهای منفی قرار دادهاند. احساس دلسردی و ناامیدی تمام وجودشان را پر کرده است و احساس میکنند که در این دنیا هیچ چیز امیدبخشی برای آنها وجود ندارد و آنها همان کسانی هستند که محکومان ابدی سرنوشت هستند که هیچ چیز از خودشان نداشته و مجبورند دوران محکومیت زندگی خود را در زندان دنیا سپری کنند! فیلسوفان و دانشمندان بسیاری در طول تاریخ تلاش کردند به انسان بیاموزند درمان مشکلات انسان از طریق تغییر ذهنیت او امکانپذیر است؛ اما انسانهای کمی موفق شدند صدای آنها را بشنوند و به گفتار آنان عمل کنند. هر چند که آنها در زمانی دیگر و شرایطی کاملاً متفاوت با ما زندگی میکردهاند؛ اما صدای آنان هرگز خاموش نخواهد شد. شما هم میتوانید آن را گوش کنید فقط اگر واقعاً بخواهید.
ندیدن عواقب و پیامدها
اغلب اعمال انسانی به صورت مقطعی و بدون فکر به آینده صورت میگیرد. انسانهای بیشماری وجود دارند که بدون تفکر و پیشبینی عواقب احتمالی اعمال خود تصمیم به کاری میگیرند و در آخر هنگامی که شکست به سراغ آنان میآید، انگشت اتهام خود را به سوی دیگران نشانه میروند. متأسفانه هنگامی که انگشت اتهام خود را به سمت دیگران نشانه میگیریم و آنان را به عنوان عاملان اصلی شکستهایمان معرفی میکنیم، فراموش میکنیم که یک انگشت به سوی آنها و سه انگشت به سوی خود ما اشاره میکند؛ اما ما فقط آن یک انگشت را میبینیم!
در اندیشه گذشته
میگویند گذشته چراغ راه آینده است؛ اما این به این معنی نیست که اگر گذشته موفقی نداشتهاید، در آینده نیز بدبخت خواهید بود. به جای اینکه بیشتر زمان خود را صرف فکر کردن به گذشته کنید، خود را ترغیب کنید که به آینده مثبتی فکر کنید. گذشته، همانطور که از اسم آن پیداست، گذشته و به تاریخ پیوسته است. به جای فکر کردن به ناکامیهای گذشته، برای آینده خود برنامهریزی کنید. اما فراموش نکنید که نباید تاروپود آن از جنس گذشته باشد. برنامهای میتواند شما را به خوشبختی برساند که تاروپود آن از جنس آینده و امید به موفقیت باشد. هنگامی که برای خود برنامهریزی میکنید، به یاد داشته باشید که خود شما مسئول تکتک اعمالتان هستید. پس هنگام تصمیمگیری یک چشمتان را هم به آینده بدوزید.
سطحینگری
یکی از بزرگترین دلایل شکست انسان این است که معمولاً از روی ظاهر رقبای خویش در مورد توانایی آنان قضاوت میکند. هیچ کسی را در هیچ مقام و شأنی نباید دستکم گرفت. فراموش نکنید که ذهنیت منفی نسبت به دیگران هرگز نمیتواند باعث موفقیت شما گردد. در هر کجای این دنیا که زندگی میکنید، درسی از ایمان برای شما در نظر گرفته شده؛ فقط باید چشمهایتان را باز کنید و با تأمل به آنها نگاه کنید. از مناظر زیبای طبیعت گرفته تا کوچکترین ماهی دنیا که در اعماق اقیانوسی تاریک زندگی میکند، هر کدام درسی از ایمان را در خود پنهان کردهاند. تنها چیزی که انسان به آن نیاز دارد، اطاعت است. خداوند به تعداد تکتک انسانها راهی برای رسیدن به موفقیت ترسیم کرده است. هر کسی فقط باید به دنبال راه خودش باشد. تنها در صورتی میتوانید راه حقیقیتان را در زندگی پیدا کنید که قبل از اینکه به سهم مادی خود از دنیا بیندیشید، به این فکر کنید که “که هستید” و هدف از خلقت شما در این دنیا چه بوده است. باید به پاسخ این سؤال برسید که خلق این همه زیبایی برای چه بوده و در عوض خداوند از شما چه انتظاری دارد؟ علت اینکه بیشتر انسانها در زندگی شکست میخورند، این است که قبل از اینکه به این موضوع بیندیشند که کیستند و برای چه آمدهاند، به دنبال سهم مادی خویش از دنیا میگردند و زمانی متوجه اشتباه خویش میگردند که دیگر زمانی برای جبران باقی نمانده است.
عبرت نگرفتن از شکست
هلن کلر چند روز پس از تولدش ناشنوا، نابینا و لال شد. به رغم این همه بدبیاری، او توانست نام خود را در لیست بزرگان تاریخ بشر ثبت کند. او توانست با اراده خود ثابت کند که اگر کسی خود را شکستخورده نپندارد، در شمار شکستخوردگان قرار نمیگیرد. برای رسیدن به موفقیت باید به مطالعه شکستها پرداخت. باید همانند کیمیاگران قدیم که در جستوجوی راهی برای تبدیل فلزات به طلا بودند، در جستوجوی هنری بود که بتوان به کمک آن از شکستهایمان برای موفقیتهای حتمی آیندهمان پله بسازیم. بتهوون آهنگساز آلمانی نیز ناشنوا بود؛ ولی به یکی از بزرگترین آهنگسازان جهان تبدیل شد. نام اشخاصی مثل بتهوون، هلن کلر و… تا دنیا باقیست، بر سر زبانها خواهد ماند. زیرا آنها در ذهن خود رؤیایی دیدند و برای تبدیل آن به واقعیت، از هیچ تلاشی کوتاهی نکردند.
حرف آخر:
چند هزار سال قبل، پیشینیان برجسته ما، روی همان خاکی راه میرفتند که ما امروزه راه میرویم؛ از همان هوایی تنفس میکردند که ما امروز تنفس میکنیم (آلودگی را فراموش کنید)؛ همان ستارگانی را نظاره میکردهاند که ما شبها به آن نگاه میکنیم؛ از گرمای همان خورشیدی برای رشد محصولاتشان استفاده میکردند که امروز ما استفاده می کنیم و آنها هم نگرانیهایی را داشتهاند که امروز ما داریم. برای رسیدن به موفقیت، باید به مطالعه تاریخ پرداخت و اسرار پیروزی بزرگان تاریخ را لابهلای صفحات پرگردوغبار آن خارج کرد. هدف از مطالعه تاریخ باید رسیدن به این فهم باشد که این متفکرین میخواستند که ما با چه چیزهایی آشنا شویم و از چه مسائلی برای رسیدن به موفقیت فاصله بگیریم. این ضربالمثل فرانسوی را به یاد داشته باشید که «غیرممکن، غیرممکن است» شما میتوانید افکار منفی ـ که همانند خاری هستند ـ را از مغزتان خارج کرده و به جای آن گل سرخ بکارید. در زمان چیدن خارها، ممکن است سختیهای زیادی را تحمل کنید؛ اما به این موضوع ایمان داشته باشید که اگر بتوانید سختی این کار را تحمل کنید، به زودی صاحب باغی میشوید که بوی خوش گلهای آن تمام زندگی شما را تحت تأثیر قرار میدهد.
منبع: روزنامه همشهری